مروری بر استراتژی مایکروسافت در تصاحب لینکدین
دانشجوی کارشناسی ارشد کارآفرینی دانشگاه تهران
ادغام و تملیک از راهبردهای مورد توجه دنیای کسب و کار است که اخیرا در مقیاس محلی و بینالمللی نمونههای بارزی از آن دیده میشود. خرید شرکت لینکدین توسط مایکروسافت در روزهای اخیر با قیمت 2/ 26 میلیارد دلار یکی از مثالهای بارز و جنجالی تملیک است. طی قراردادی بین این دو شرکت، مایکروسافت به منظور تصاحب لینکدین موظف است که تا آخر سال 2016 مبلغ ذکر شده را نقدا پرداخت کند و طی توافقات انجام شده، لینکدین برندی جداگانه و مستقل با حفظ فرهنگ و ارزشهای سازمانی خود باقی خواهد ماند و تغییراتی در کارکنان و مدیریت آن صورت نمیگیرد.
شرکت مایکروسافت که یکی از قدرتمندترین شرکتهای حاضر در زمینه تولید نرمافزارهای کامپیوتری و شبکه است، با این حرکت بزرگترین تملیک تاریخ خود را رقم زده است. تجربه شکست خورده تملیک شرکتهای اسکایپ و یامار و نیز خرید یکی از محصولات نوکیا در سالهای قبل که با سرمایهگذاری بسیار بالایی نیز همراه بود، مانع از انجام این معامله گرانقیمت نشد.
لینکدین با 433 میلیون نفر عضو متخصص، بزرگترین و شناختهشدهترین شبکه اجتماعی با فعالیتهای مرتبط به کسب و کار است. این شبکه اجتماعی با هدف کاریابی، ایجاد ارتباط با همکاران قدیمی و یافتن متخصصان هم رشته در زمینههای گوناگون در سراسر دنیا مورد توجه متخصصان قرار گرفته است. عرضه نرمافزار کاربردی لینکدین روی موبایل و محصول جدید این شرکت با نام لیندا که شبکهای برای عرضه ویدئوهای آموزشی خواهد بود، نشان از رشد سریع و دامنهدار این شرکت در آینده است. تزریق سرمایه نقدی حاصل از خرید شرکت توسط مایکروسافت، توان لینکدین برای دسترسی به منابع مالی و قدرتی بیشتر را چندین برابر کرده و امکان پیشرفتهای بلندپروازانه بعدی را برای لینکدین مهیا میکند.
مایکروسافت نیز که درصدد حفظ موقعیت رقابتی خود در کنار گوگل و فیسبوک است، به جامعهای از مشتریان مشخص که اطلاعات کامل از شیوه کار و علایق آنها دارد، دسترسی پیدا خواهد کرد و شبکه پیشساخته و آمادهای از مشتریان را در کوتاهترین زمان و با صرف هزینهای مناسب و کمترین ریسک در اختیار خواهد داشت. این امکانی خارقالعاده و باور نکردنی برای تسخیر بازار خواهد بود.
لینکدین با شبکه گسترده و پرمخاطب خود بهعنوان بخش ارتباط با مشتریان مایکروسافت کار خواهد کرد و نیز کانالی جدید برای آگاهسازی مشتریان یا عرضه محصولات خواهد بود. با استفاده از سکوی ارتباطی لینکدین، دسترسی به سلایق و نیازهای کاربران جهت ابداع محصولات جدید مایکروسافت و نیز ارائه و توسعه محصولات فعلی به جامعهای وسیعتر و دریافت بازخورد از جامعه متخصصان ممکن و آسان به نظر میرسد. با این استراتژی، مایکروسافت همچنان ابرقدرت دنیای ارتباطات شبکهای باقی خواهد ماند و با یافتن قطعه گمشده پازل تسخیر بازار که دسترسی به جامعه مشتریان جهانی بود، همچنان رهبری بازار را در اختیار خواهد داشت.
با نگاهی به سابقه ادغامهای صورت گرفته در شرکتهای تراز اول دنیا و مقایسه این روند با آنچه در ایران میگذرد میتوان از این استراتژی بهعنوان راهبردی در نجات بنگاههای بسیاری از ورشکستگی و انحلال استفاده کرد.
در پروسه ادغام و تملیک منابع و توانمندیها و اندازه شرکت رشد کرده و قدرت بیشتر و سهم بیشتری از بازار را تصاحب میکند. با بزرگتر شدن اندازه بنگاه که با افزایش نیروی انسانی و داراییها همراه است، بنگاه اقتصاد میزان مناسبتری را تجربه میکند و در نتیجه هزینههای عمومی کاهش یافته و سود حاصله بهبود مییابد. استراتژیهای ادغام و تملیک منجر به افزایش تنوع محصولات تولیدی یک بنگاه میشود، زمان و هزینه دسترسی به کالاهای نوین را نیز کاهش داده و پیشبینی عکسالعمل بازار و بازگشت سرمایه را آسانتر میکند و ریسک کمتری را متوجه بنگاه میکند که این عوامل در تولید کالاهایی با فنآوری بالا بسیار حائز اهمیت است. سرعت دستیابی به بازارهای جدید و محصولات متنوعتر در ادغام بسیار بیشتر و مطمئنتر از ایجاد کسب وکار جدید یا راهاندازی خطوط تولید جدید است.
دسترسی به توانمندیهای فناورانه بنگاه دیگر، ورود به بازارهای تصاحب شده توسط بنگاه هدف، ارزش ویژه برند و دانش درونی آن بنگاه در فرآیند ادغام یا تملیک باعث افزایش عملکرد و کارآیی مجموعه بنگاهها شده و ارزش افزوده بیشتری را ایجاد میکند.
در بررسی چالشهای این استراتژی موارد ذیل قابل توجه هستند: اجتماع دو بنگاه با فرهنگهای داخلی متفاوت و شیوههای مدیریتی مختلف و سازگار ساختن سیستمهای مالی و کنترل دو بنگاه، که در صورت عدم توجه کافی منجر به از دست دادن کارکنان کلیدی و در نتیجه از بین رفتن دانش و سرمایه انسانی بنگاهها میشود. ارزیابی غیر واقعی از پتانسیلهای شرکت هدف و بدهیهای زیاد و غیر عادی نادیده گرفته شده نیز مشکلاتی قابل ملاحظه هستند که ممکن است باعث شکست پروژه ادغام شرکتها شوند. تنوع بیش از اندازه در سبد کالایی بنگاه نیز میتواند باعث اتلاف منابع یا عدم تمرکز در تولید و بازاریابی شود که به کاهش عملکرد و سود منتهی میشود.
یکی از مهمترین دلایل اجتماع دو بنگاه، ایجاد همافزایی است که به دلیل استفاده مشترک از منابع محیطی و درونی دو بنگاه، بهرهوری افزایش مییابد. در صورتی که دو بنگاه موفق به آفرینش این همافزایی نشوند، فرآیند ادغام یا تملیک با مشکلات اساسی روبهرو خواهد شد؛ افزایش بوروکراسی اداری برای کنترل و مدیریت بنگاهی بزرگتر، به دلیل قوانین متعدد در طولانیمدت به انعطافناپذیری بنگاه و محیط خشک اداری منجر میشود که در چنین محیطی خلاقیت و نوآوری کارکنان کاهش پیدا میکند. از طرفی درگیری مدیران در بازههای زمانی گوناگون فرآیند ادغام و تملیک، تمرکز آنها را از فعالیتهای اصلی مدیریتی منحرف ساخته و باعث کاهش راندمان و مطلوبیت کارکردی بنگاه میشود.
در بررسی بنگاههایی که تجربه موفق از استراتژی ادغام و تملیک دارند ویژگیهای مشترکی مشاهده میشود. مکمل بودن داراییهای دو بنگاه بهصورتی که در کنار هم مزیت رقابتی ویژهای ایجاد شود، محیط دوستانه پروسه ادغام، انتخاب صحیح و مناسب بنگاه هدف، بدهیهای کم و معقول هر دو بنگاه و فرهنگ سازمانی انعطافپذیر و نوآور از ویژگیهای لازم در توفیق این پروسه هستند.
انجمن مهندسی و مدیریت ساخت ایران (ICEMA) Iran Construction Engineering Management Association
where PMBOK Guide helps us
So, you have a schedule with 100,000 activities, including lots of details. Will you succeed in managing your project? Not necessarily. In fact, chances are high you won’t! I’ve been in such projects, and we always tried to fix the problems by adding even more details to the schedule. It never worked.
What’s the problem?
The problem is that scheduling is only part of project management, and it won’t be effective if you don’t cover other domains. Project management is like a chain, and each domain a link. The chain is only as strong as its weakest link.
That’s where the PMBOK Guide helps us. It helps us understand the chain and make it stronger. For example, it doesn’t tell you how to measure progress; instead, it tells you how to connect that measurement to other aspects, to make it effective
انجمن مهندسی و مدیریت ساخت ایران (ICEMA) Iran Construction Engineering Management Association
شناخت عوامل تعیینکننده پایداری
مترجم: مهدی نیکوئی
منبع: کتاب حرکت به سمت پایداری
بارها بر این نکته تاکید شده است که پایداری به معنای بهینهسازی همزمان مولفههای اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی است. فعالیتی پایدار است که بهطور همزمان به این 3 حوزه مهم توجه داشته باشد. در غیر اینصورت و حتی اگر تنها به یکی از این حوزهها کمتوجهی شود، امتداد فعالیتهای اقتصادی در آینده بلندمدت به خطر خواهد افتاد. نکته آنجا است که این مقررات، عمومی هستند و از سطح کشورها تا کوچکترین بنگاههای اقتصادی و کسبوکارها را در برمیگیرند.
در این میان، با توجه به آنکه اقتصاد و جامعه به عنوان ساختارهایی انسانی شناخته میشوند، تعریف «پایداری» تا حدی وابسته به فرهنگ یک کشور است. از طرفی، طبیعت هم پیشنیازهایی غیرقابل بحث برای رسیدن به پایداری مطرح میکند. اجازه دهید به این موضوع بپردازیم که برای پایدار بودن باید به چه مولفههایی از هرکدام از این حوزهها توجه داشته باشیم.
معیارهای سلامت اقتصادی. از زمان اقتصاددانهایی مانند آدام اسمیت به بعد مجموعهای از معیارها برای تعیین سلامت یک اقتصاد تدوین شدهاند. این معیارها عبارت است از: وجود خریداران و فروشندگان متعدد، دسترسی به اطلاعات به موقع و دقیق، استانداردهای حسابداری و اجبارهای قانونی، فقدان فساد دولتی، بازارهایی برای توسعه مالی (بازارهای سهام، بازارهای مالی و بانکها)، توافق بر سر روشها یا واحد پولی مورد استفاده در مبادلات، فقدان رکود یا تورم شدید.
معیارهای یک جامعه سالم. این معیارها به شدت وابسته به فرهنگ هستند. یک فرد دارای فرهنگ قبیلهای ممکن است به پرسشهای موجود، پاسخی متفاوت با یک غربی بدهد و هر دوی آنها امکان دارد جهانبینی متفاوتی نسبت به یک مسلمان داشته باشند. در هر صورت، اقتصاددان شیلیایی، مانفرد ماکس نیف نیازهای اولیه انسان را به 9 دسته تقسیم کرده است که جهان شمول بوده و قابل جایگزینی با یکدیگر هم نیستند: بقا، حفاظت/ امنیت، مهربانی، درک، مشارکت، فراغت و آسایش، ابتکار، یگانگی/ معنا و در نهایت آزادی.
علاوهبر این موارد، دست کم در برخی از جوامع مسائل اجتماعی مهم دیگری مانند داشتن یک سیستم آموزشی قوی، یک طبقه متوسط قدرتمند، فقدان شکاف عمیق بین طبقه فقیر و ثروتمند (که معمولا منجر به انقلاب میشود)، دسترسی به خدمات پزشکی و بهداشتی، امنیت و مهار جرائم و وجود برابری و رواج نداشتن تبعیض هم مطرح میشود.
معیارهای یک محیط زیست سالم. یکی از سادهترین راهها برای درک پایداری و بهویژه نیازمندیهای طبیعت این است که نگاهی به چارچوب «گام طبیعت» بیندازیم. این چارچوب که توسط تعدادی از کارشناسان علمی محیط زیست نوشته شده است، 4 اصل را برای رسیدن به یک جهان پایدار معرفی میکند. 3 معیار نخست این چارچوب مربوط به محیط زیست فیزیکی است و چهارمی آن یک مولفه اجتماعی است. در اینجا سه اصل زیستمحیطی آن را به همراه توضیحاتی برای هر کدام از آنها تشریح میکنیم.
طبیعت نباید بهدلیل افزایش عصارههای استخراجی از عمق زمین، تحت تاثیر قرار بگیرد. 3 ماده خام اصلی استخراجی بشر از زمین عبارت است از: سوختهای فسیلی، فلزات و مواد معدنی. میلیاردها سال طول کشیده است تا طبیعت این مواد را بسازد و بسیاری از آنها هم برای حیات بیشتر جانداران و گیاهان زمین، سمی هستند. اگر انسان این مواد را با سرعت زیادی از عمق زمین بیرون بکشد و آن را در سطح کره خاکی پخش کند، باعث انباشت آنها میشود و در نهایت باید شاهد مشکلات بسیاری بود. به عنوان مثال، از زمان انقلاب صنعتی، انسان باعث افزایش 30 درصدی کربن دیاکسید در جو شده است. از طرفی شاهد آن هستیم که سطوح بالایی از جیوه و سایر فلزات در بدن آبزیان یافت میشود.
بهطور مشابه، نباید اجازه دهیم که مواد ساخته دست بشر در طبیعت انباشت شوند. انسان بیش از 100 هزار نوع ماده شیمیایی تولید میکند که هیچکدام از آنها توسط طبیعت ساخته نمیشوند. مولکولهای بسیاری از این مواد، پایدار هستند (به راحتی تجزیه نمیشوند) و در بافت بدن جمع میشوند. حشرهکش DDT یکی از این مواد است. برخی از این مواد بر هورمونها اثر میگذارند و منجر به معلولیت نوزادان تازه متولد شده، سرطان یا مشکلات عصبی میشوند. دانشمندان و وزارتخانههای بهداشت کشورهای مختلف شاهد آن بودهاند که این مواد مصنوعی (مانند برخی از مولفههای پوسته زمین) در بدن ما نفوذ کردهاند، در خون ما یافت میشوند و شیر مادران را هم تحت تاثیر قرار دادهاند.
اصل سوم آن است که ما نباید به تخریب ظرفیت تولیدی طبیعت ادامه دهیم؛ چرا که طبیعت با تکیه بر همین توانایی است که میتواند خدمتهای اساسی خود را به انسان ارزانی کند. جنگلها نه تنها تامینکننده محصولات چوبی برای انسان هستند، بلکه زیستگاه گونههای جانوری در معرض خطر هم به شمار میآیند و بهطور همزمان آب و هوا را تمیز کرده و خاک را هم از فرسایش نجات میدهند. تپههای مرجانی، زیستگاه بسیاری از جانداران دریایی را تامین میکنند. برداشت بیش از حد از منابع طبیعی، توسعه و دستکاری ژنتیک جانداران همه و همه منجر به بروز این مشکل میشوند.
شاید این فهرست از معیارها، کامل نباشند اما بدون شک تامینکننده چارچوبی ذهنی برای شروع فرآیند پایدارسازی فعالیتهای اقتصادی خرد و کلان انسان هستند. شما میتوانید فعالیتهای خود را با این معیارها بسنجید تا متوجه شوید چه آثاری بر حوزههای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی اطراف خود دارید. به این صورت میتوانید اقدامات خود را به نحوی مدیریت کنید که کمتر از پیش بر موادی وابسته باشند که در آینده کمیاب خواهند شد، قیمت آنها افزایش مییابد یا قوانینی برای استفاده آنها وضع خواهد شد. در صورتی که کسبوکار شما در توجه به هر کدام از این مولفهها ضعف داشته باشد، باید نگران آینده اقتصادی خود باشید؛ چرا که یا از رقبای خود عقب میافتید یا آنکه قانون مانع از توسعه سریع شما خواهد شد.
انجمن مهندسی و مدیریت ساخت ایران (ICEMA) Iran Construction Engineering Management Association
اخلاقیات کاری: مجموعهای از تصمیمات کوچک
زمانی، من در شرکتی کار میکردم که قصد داشت تعداد اعضای یک گروه کاری را از 24 نفر به 22 نفر تقلیل دهد و این کار بر دوش من نهاده شد. راه معمول برای اجرای این خواسته عبارت است از: نگاه کردن به عملکرد و سوابق و سپس اتخاذ تصمیم لازم برای حذف افرادی با عملکرد ضعیفتر و ناکارآمد. من نیز توانستم با استفاده از همین رویه، یک نفر را که عملکرد مطلوبی نداشت، شناسایی و از گروه حذف کنم. اما برای حذف دومین نفر از لیست دچار معذوریت اخلاقی شدم، چرا که در آن موقعیت به پرونده کارمندی برخورد کردم که از نظر عملکرد و کارآیی، سابقه بسیار درخشانی داشت، اما متاسفانه به خاطر ابتلا به سرطان دچار از کارافتادگی کوتاهمدتی شده بود و حتی پس از دو بار اقدام برای درمان این بیماری، علائم آن مجددا ظاهر شده بود.
من نزد روسای شرکت رفتم و به آنها گفتم: «من میدانم که شما از من خواستهاید تا تعداد اعضای گروه را از 24 نفر به 22 نفر کاهش دهم اما به من این اجازه را بدهید تا فقط برای چند ماه تعداد اعضای گروه را در حد 23 نفر نگه دارم. استیو [مرد بیمار] برنخواهد گشت، چرا که او به بیماری لاعلاجی مبتلا است که تا چند ماه دیگر او را از پا خواهد انداخت پس به من اجازه دهید به خاطر شادی او تا سه چهار ماه تعداد اعضای گروه را 23 نفر حفظ کنم.»
اما روسای شرکت خطاب به من گفتند: «خیر، شما باید همین امروز تعداد اعضای گروه را به 22 نفر تقلیل دهید» و در پاسخ به اصرارهای متعدد من برای خودداری از این کار، بر خواسته اولیه خود پافشاری میکردند. در نتیجه، وقتی که من آن روز لیست دو نفری را که باید از گروه خط میخوردند را تنظیم میکردم، پس از نام آن فردی که عملکرد نامطلوبی داشت و من از ابتدا نامش را در فهرست اخراجیها گنجانده بودم، نام خودم را به عنوان دومین نفری که باید از گروه کنار گذاشته شود، نوشتم و لیست را در اختیار روسای شرکت قرار دادم.
شاید شما با خود بگویید که امروزه کسی از این تصمیمات نمیگیرد و این جور کارها مخاطره آمیز و پردردسر است اما نتیجه این تصمیم من، کاملا مثبت بود چرا که شرکت در نهایت با پیشنهاد من برای حفظ 23 نفر موافقت کرد و در نتیجه استیو و همسرش از مزایا و حقوق از کارافتادگی برخوردار شدند و بخش منابع انسانی شرکت، حمایتهای کاملی از آنها به عمل آورد. جالبتر آنکه استیو از خطر مرگ نیز رهایی یافت و توانست آنقدر زنده بماند که تولد دخترش را ببیند، چیزی که هدف و آرمان اصلی او برای زنده ماندن بود.
من فکر میکنم گاهی اوقات در جریان انجام وظایف محوله به ما، فرصتهایی برای اتخاذ تصمیمات اخلاقگرایانهای به وجود میآید که بهرغم کوچک بودن دارای ارزش بسیار زیادی است. مدیران میتوانند در جریان تصمیمگیریهای کاری خود، به نیابت و نمایندگی از مشتریان یا کارمندان عمل کرده و تصمیماتی را اتخاذ کنند که از اعماق قلب و روح آنها سرچشمه گرفته و مبنای اتخاذ آنها، دوستی و انسانیت است.
نویسنده: هیتر لوئیزل؛ نایبرئیس و مدیر عملیات بازاریابی بینالملل SAP
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
روش کلر زنی مخازن آب
کلرینه کردن آب مخازن: ابتدا حجم مخزن را معین نموده، سپس به ازای هر متر مکعب ( 1000لیتر ) آب از 3 تا 5 گرم پـــــــودرپرکلرین استفاده می شود. کلرینه کردن مخازن به روشهــای دستی و مکانیکی انجام می شود که در روش دستی لازم است حتماً پس از اضافه کردن محلول کلر آب مخزن به هم زده شود. بعد از گذشت نیم ساعت در صورت مناسب بودن نتیجه کلرسنجی آب قابل مصرف است قابل ذکر است که نتیجه کلرسنجی در کلیه ساعات شبانه روز و در نقاط مختلف شبکه لوله کشی باید در حد مطلوب باشد . حد مطلوب آخرین شیر مصرفی شبکه ./ 8 تا 1 PPM (قسمت در میلیون )
طرز تهیه و استفاده از محلول کلر مادر
از ترکیب سه قاشق مرباخوری- ( ۱۵ گرم )از پودر پرکلرین۷۰درصد در یک لیتر آب ، کلر مادر بدست می آید که باید در یک بطری تیره رنگ یا پوشیده با کاغذ آلومینیوم نگهداری شود . ۳ تا ۷ قطره از این محلول کلرمادر در یک لیتر آب بمدت ۳۰ دقیقه آنرا بهداشتی و قابل شرب می نماید .
قبل از جهانی شدن چه باید کرد؟
«بیل گیتس»
جهانیسازی هر کسبوکاری یک جهش طبیعی در عصری است که با تمام وجود فریاد جهانیشدن سر میدهد. با توسعه بازارهای جهانی، ادغامهای اقتصادی و میانفرهنگی و از همه مهمتر دسترسی به اطلاعات، جهانی شدن دیگر نه تنها رویا نیست، بلکه به واقعیتی بزرگ برای بازیگران بزرگ تبدیل شده است. کسب موفقیت در بازارهای داخلی به جاهطلبیهای قابلتوجهی برای کشف سرزمینهای ناشناخته میانجامد. با این حال، هر مدیری که قدم به آبهای بینالمللی میگذارد، به ساحل امن آرامش نمیرسد. قبل از تحقق چنین رویایی، رهبران کسبوکارها باید فرصتها و چالشهای مختلف را بررسی کرده و سپس اقدام به بالا بردن پرچم کسبوکار خود در بازارهای بینالمللی کنند. اگر شما هم به فکر گسترش مرزهای کسبوکارتان هستید، توجه به نکات ذیل در کاهش خطرات ورود به بازار بینالمللی و افزایش احتمال موفقیت تاثیرگذار خواهند بود.
۱- حساب پول هایتان را داشته باشید
هدفگذاری بازارهای جدید از نظر مالی و فعالیتهای بیوقفه آن، فرآیندی پرهزینه است. صاحبان کسبوکار باید دید مناسبی نسبت به سرمایهگذاریهای لازم در زمینه انجام تحقیقات اولیه و رشد نتیجهبخش داشته باشند. منابع مورد نیاز برای سرمایهگذاری را تعیین کنید و از به هدر نرفتن منابع مالی ارزشمند اطمینان حاصل کنید. هیچ چیز جز ایجاد اختلال در فرآیند تثبیت مطلوب یک کسب وکار محلی منجر به اختلال در طرحهای توسعه شما نخواهد شد.
هزینههای سربار بازاریابی و تبلیغات، رویدادهای تبلیغاتی، فروش، هزینههای نیروی کار، بستهبندی و غیره در کشورهای مختلف متفاوت بوده و باید برای کسبوکارهای گوناگون به صورت مجزا تعیین شود. تلاش برای بازگشت سرمایه سریع در مواردی دلسردکننده است و برنامهریزیها باید به صورت بلندمدت انجام شود. اختصاص بودجهای برای چند سال آتی و انجام بازبینیها و بررسیهای منظم اقدامی حیاتی در این زمینه بهشمار میرود.
۲. تحلیل محدوده تقاضا برای محصولات و خدمات در بازاری خاص
حس اولیهای که یک مدیر را وادار به گسترش افق کسب وکار به خارج از مرزهای داخلی میکند، گاهی بسیار حقیقی است. با این حال، تصمیمات مدیران باید بر اساس دادههای قابل لمس و البته حقایق استوار باشد. افق بازاریابیپذیری محصولات یا خدمات را در بازاری خاص تعیین کنید. رقبا و موقعیتهای مختلف مورد علاقه آنها و صنعت را به خوبی بررسی کنید. با تحلیل شکافهایی که میان ویژگیهای محصولات موجود در بازار و تقاضای بازار وجود دارد، توان محصولات و خدمات خود را برای رویارویی با این شکاف و رقابت در بازار ارزیابی کنید. معرفی محتاطانه چند محصول خاص به بازار بینالمللی بهتر از عرضه یکباره تمامی محصولاتی است که هماکنون در بازار داخلی در حال فروش است. این روش تحلیل فرآیندها، هزینهها و سودآوری را سادهتر و به انطباق بیشتر استراتژیهای بازاریابی با سیاستهای مالی کمک شایانی میکند.
۳. اهرم قدرتی به نام اینترنت
همانطور که بیل گیتس اشاره میکند: «اگر کسبوکارتان اینترنتی نیست، بهزودی از چرخه بازار حذف خواهید شد.» تکیه بر تجربه ثروتمندترین تجار جهان روش مناسبی برای ایجاد ارزش و توسعه چشمانداز خواهد بود. بر اساس گزارشها، نزدیک به نیمی از جمعیت جهان تا سال ۲۰۱۸ به اینترنت دسترسی خواهند داشت، به این ترتیب کافی است قدرت و تاثیرات دنیای مجازی را در رویدادهای کارآفرینانه تصور کنید. از اینرو، باید تلاشهایی استثنایی برای افزایش حضور کسب وکارها در دنیای دیجیتال در قالب بازارهای خاص صورت بگیرد.
جستوجو و کشف اطلاعات آنلاین در سالهای اخیر به غریزهای طبیعی در میان افراد تبدیل شده است. به واسطه توسعه و تولید محتوای ناب و با کیفیت حضور خود در دنیای دیجیتال را قوت بخشید. با سرمایهگذاری مستمر در زمینه سئو بهینهسازی موتور جستوجو (SEO) آن را به بخشی جداییناپذیر از استراتژیهای بازاریابی و سیاستهای ترویج نام تجاری خود تبدیل کنید. مهمتر از همه اینکه، وبسایت خود را به مهمترین ابزار ارتباطی خود تبدیل کنید چرا که وبسایتها تاثیر شگفتانگیزی بر کیفیت تصورات سهامداران و ذینفعان کسبوکارتان خواهند داشت. از متخصصان برای تقویت این جنبه از کسبوکارتان کمک بگیرید.
۴. خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو
آشنایی هرچه بیشتر با فرهنگ و رسوم رایج کشور و بازار هدف پیش ازآغاز فعالیتهای بازاریابی و تبلیغات نکته بسیار مهمی است. پرداختن به نیازهای فرهنگی مصرفکنندگان و گفتوگو به زبانی مشترک و قابل فهم برای آنها یک تاکتیک حیاتی است.
درحالیکه افراد در برخی از فرهنگها ترجیح میدهند یک راست به جوانب مختلف کسبوکار بپردازند، گروه دیگر در فرهنگهایی متفاوت ترجیح میدهند در قدم اول و پیش از ورود به موضوعات تجاری، برای رسیدن به سطح معقولی از اعتماد، اقدام به ایجاد رابطهای دوستانه کنند، درحالیکه صادق ماندن برند و نام تجاری نکتهای مهم است اما توسعه سریع و تطابق هرچه بیشتر با نیازهای بازار نیز از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. ایجاد حس تعلق در مشتریان مسلما کمک بزرگی به موفقیت فعالیت بینالمللی کسبوکارتان خواهد کرد.
۵. از متخصصان بپرسید
استخدام مشاوران محلی بهمنظور برونسپاری وظیفه گردآوری اطلاعات ضروری در خصوص قوانین مالیاتی، سیاستهای دولتی و قوانین ویزای کار یا قوانین مربوط به راهاندازی کسبوکار بینالمللی و حتی قوانین کار یا هر اطلاعاتی که برای رعایت حدود قانونی و اجتماعی جوامع بینالمللی، انجام میشود.
علاوهبر این، بررسی انطباق محصول مورد نظر با مشخصات صنعت امری ضروری است. قوانین دولتی و سیاستهای صنعت از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و شما به عنوان مدیر ارشد یک کسبوکار باید به صورت هوشمندانه از انطباق تمامی ابعاد محصول خود با مقررات محلی اطمینان حاصل کنید و از راهنماییهای مشاوران خود برای دریافت مجوزها و گواهینامههای مورد نیاز برای فعالیت در هر کشوری استفاده کنید.
ایجاد و حفظ تصویری پاک از کسبوکار یک ضرورت است و متخصصان این حوزه میتوانند میزان آسیب پذیری کسب وکار شما را که ممکن است بهدلیل کمبود تجربه افزایش پیدا کند، کنترل کنند. مشاوران میتوانند شما را در کسب این انطباق یاری کنند و به این ترتیب کسب وکار را از ورود به محدوده خطر بازدارند.
سخن آخر
جهانی شدن، در مجموع با اداره کسب وکار در مرزهای داخلی تفاوتهایی دارد. تعیین تمامی خطرات و ریسکهایی که نتیجه چنین ابتکار عملی است برای صاحبان کسب وکار اقدامی حیاتی است. با در نظر گرفتن برنامهای مدون سعی کنید نظر اعضای تیم خود را جلب کنید تا آنها هم در سرعت بخشیدن به فرآیند جهانی شدن و ایجاد روندی آرام و موفق نقش داشته باشند، در نهایت همانگونه که والت دیزنی گفته است: «اگر رویایی در سر میپرورانید، حتما روزی توان تبدیل آن به واقعیت را پیدا خواهید کرد».
انجمن مهندسی و مدیریت ساخت ایران (ICEMA) Iran Construction Engineering Management Association
نقش هوش هیجانی در مدیریت سازمان
به نظر میرسد هوش هیجانی میتواند شکل تکامل یافتهای از توجه به انسان در سازمانها باشد و ابزاری نوین و شایسته در دستان مدیران تجاری و تئوریسینهای بازار برای هدایت افراد درون سازمان و مشتریان برون سازمان و تامین رضایت آنها. هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانهای و احساسات در توانمندیهای انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران موثری هستند که اهداف را با حداکثر بهرهوری، رضایتمندی و تعهد کارکنان محقق میسازند. با توجه به اهمیت هوش هیجانی در مدیریت، این مقاله به بررسی ابعاد هوش هیجانی در مدیریت، رشد و توسعه رهبری در محیط کار و روش آموزش هوش هیجانی در مدیریت سازمان میپردازد.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی (EI) شامل شناخت و کنترل هیجانهای خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مولفه هیجانها را به طور موفقیتآمیزی با یکدیگر تلفیق میکند (مولفه شناختی، مولفه فیزیولوژیکی و مولفه رفتاری).
اصطلاح هوش هیجانی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روان شناس به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرآیند تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند.
آنها، اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار بردند. در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است. به عبارتی هوش هیجانی عاملی است که به هنگام شکست، در شخص ایجاد انگیزه میکند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم میشود.
هوش هیجانی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی و در
بده بستانهای روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است. یعنی اینکه فرد در شرایط مختلف بتواند امید را در خود زنده نگه دارد، با دیگران همدلی نماید، احساسات دیگران را بشنود، برای به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداشهای کوچک را نادیده انگارد، نگذارد نگرانی، قدرت تفکر و استدلال او را مختل نماید، در برابر مشکلات پایداری نماید و در همه حال انگیزه خود را حفظ نماید. هوش هیجانی نوعی استعداد عاطفی است که تعیین میکند از مهارتهای خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و حتی کمک میکند فکر را در مسیری درست به کارگیریم.
هوش هیجانی و مدیریت بازار
استفاده از هوش هیجانی در تجارت ایدهای نوین میباشد که برای بسیاری از مدیران و تجار جانیفتاده است. در واقع بیشتر مدیران کماکان ترجیح میدهند برای انجام کارها از مغزشان استفاده کنند تا از قلبشان. نگرانی اصلی آنها آن است که احساس همدلی و دلسوزی با همکاران و مشتریان آنها را از پرداختن به اهداف سازمان دور نماید. در هر صورت همه بایستی قبول کنند که قواعد بازی در دنیای امروز متفاوت است و بایستی طبق قاعده روز عمل کرد. شرکتهای هوشمند برای نظارت بر تحولات بازار و همسو شدن با تغییرات سلیقهای و استفاده از قوانین تشویقی معمولا سیستم بازاریابی طراحی میکنند. سیستم بازاریابی فرآیندی کامل است که موجب هماهنگی شرکت با بهترین فرصتهای بازار میشود. فرآیند کلی مدیریت بازار شامل ۴ مرحله اصلی است که عبارتند از:
تجزیه و تحلیل بازار: معمولا شامل سیستمهای اطلاعاتی و تحقیقاتی بازار و بررسی بازارهای مصرفکننده و بررسی بازارهای سازمانی میباشد. محیط پیچیده و در حال تغییر است و همواره فرصتها و تهدیدهای جدیدی به همراه میآورد. شرکت و سیستم استراتژیک آن باید محیط را همواره تحت نظر داشته باشند که این تحت نظر گرفتن محیط مستلزم دریافت اطلاعات زیادی میباشد. اطلاعاتی در مورد مصرفکنندگان و نحوه خرید آنها.
انتخاب بازارهای هدف: هیچ شرکتی توانایی تامین رضایت تمام مصرفکنندگان را ندارد. وجود شرکتهای مختلف و قوی در تولید کالاهای مشابه بیانگر تنوع و تشتت سلایق بین مصرفکنندگان میباشد. هر شرکتی برای اینکه بتواند بهترین استفاده را از تواناییهای بالقوه خود نماید و بهترین جایگاه را در بازار انتخاب نماید و در وضعیت بهتری قرارگیرد، نیازمند بررسی چهار مرحلهای میباشد که شامل اندازهگیری و پیشبینی تقاضای تقسیم بازار، هدفگیری در بازار و جایگاهیابی در بازار میباشد.
تهیه ترکیب عناصر بازاریابی: یکی از اساسیترین مفاهیم در بازاریابی نوین همین مفهوم آمیخته بازاریابی میباشد. مجموعهای از متغیرهای قابل کنترل که شرکت آنها را در بازار هدف و برای ایجاد واکنش مورد نیاز خود ترکیب میکند. این ترکیب در واقع ابزار دست تاجر میباشد برای اینکه بازار را تحت تاثیر قرار دهد. این ترکیب که شامل طراحی محصول، توزیع کالا، قیمتگذاری و تبلیغات پیشبردی است، کلید اصلی تجارت در بازارهای نوین میباشد.
اداره تلاشهای بازار: این مرحله شامل تجزیه و تحلیل رقبا و خطمشیهای رقابتی بازار و برنامهریزی، اجرا و سازماندهی و کنترل برنامههای بازاریابی است. شرکتها وجه مهمی از بررسیهای خود را باید روی رقبا بگذارند و به طور مداوم محصولات و قیمتها و شیوه توزیع و تبلیغات پیشبردی رقبا را از نزدیک پی بگیرند و بدانند که در چه وضعی هستند. مدیریت در راس هرم سازمان بایستی برنامههای بازاریابی را تنظیم نماید و بعد با برانگیختن همه افراد در همه سطوح برنامه را اجرایی نموده و برای اطمینان از اجرای برنامهها و رسیدن به اهداف، کنترل داشته باشد و ممیزی بازاریابی را نیز فراموش ننماید.
هوش هیجانی در تک تک مراحل فوق میتواند جهت دهنده مدیریت شرکت باشد. همه ما داستان کارآفرینان بزرگ را شنیدهایم که از هوش تحصیلی بالایی برخوردار نبودهاند و در دانشگاه وضعیت مطلوبی نداشتهاند؛ اما با تکیه بر هوش هیجانی خود بزرگترین شرکتهای دنیا را ایجاد نمودهاند. بزرگترین تجار و کارآفرینان معمولا تاکید فراوانی بر غرایز خود دارند و برای آنچه در خصوص بازار حس میکنند، اهمیت بسیار بالایی قائلند. وقتی فورد به مهندسان خود با تاکید میگوید این نام من است که بالای این شرکت نوشته شده است و بعد تصمیم مورد نظر خود را اجرا میکند، بیانگر هوش هیجانی اوست. این بدان معناست که انسانهایی در بازار بسیار اثر گذارند و خوب میدانند در ورای همه منطقهای ریاضی و علمی نیروی الهام و احساس کارساز است. نیرویی که از بشر اولیه تاکنون همواره همراه بوده است و ما را نیز که در سر خط حرکت تاریخ قرار داریم همان گونه یاری مینماید که اجداد اولیهمان را یاری میکرد. در واقع مدیران موفقی که ساختار علمی بازار را میشناسند و هوش هیجانی را همچون خون بدان تزریق مینمایند، شگفتی میآفرینند.
مدیران و تجاری که هوش هیجانی بالایی دارند؛ یعنی کسانی که احساسات خود را به خوبی میشناسند و هدایت میکنند و احساسات دیگران را نیز درک میکنند و هدفمند با آن برخورد میکنند، در اداره بازار ممتازند. این افراد حتی در زندگی فردی نیز خرسند و کارآمدند و توانی را در اختیار دارند که موجب میگردد افرادی مولد باشند.
روشهای صحیح اجرای برنامه آموزش هوش هیجانی
در اجرای برنامههای هوش هیجانی در سازمان باید به چند اصل مهم کاربردی توجه داشت. این اصول کاربردی عبارتند از:
1 - مشخص کردن اهداف سازمان به طور واضح؛
2 - ایجاد پیوند بین آموزش و اهداف سازمان؛
3 - ارزیابی دقیق کارکنان در برنامه آموزشی برای مشخص ساختن تواناییهای پایه و نیازهای فردی آنان؛
4 - انطباق طرح برنامه آموزشی با تواناییها و ضعفهای کارکنان؛
5 - تهیه و تدوین ساختار جلسهها؛
6 - استفاده از تمرینهای عملی، مطالعات موردی و روش ایفای نقش؛
7 - برقراری ارتباط و پیوند بین آموختهها و تجارب دنیای واقعی کارکنان؛
8 - فراهم ساختن فرصتهایی برای تمرین آموختهها؛
9 - پیشبینی فرصتهای متعدد برای دادن باز خورد؛
10 - استفاده از موقعیتهای گروهی برای ایفای نقش و مهمترین رفتارهای اجتماعی و آموزش آنها؛
11 - نشان دادن نیازهای اختصاصی هر فرد به او به طور خصوصی و محرمانه؛
12 - فراهم ساختن منابع حمایتی و تقویتی برای کارکنان در برنامه طی مرحله پیگیری.
امروزه بسیاری از سازمانها دستخوش تغییرند و هرگونه تغییر نیازمند کارکنان و مدیرانی است که انطباق پذیر بوده و با تغییرها سازگار شوند. در این میان تعامل اجتماعی به شیوهای شایسته و ثمربخش برای بیشتر مدیران و رهبران به عنوان عنصر کلیدی در مدیریت تغییرهای سازمانی اهمیت فزایندهای دارد. سازمانها برای اینکه بتوانند در محیط پرتلاطم و رقابتی امروز باقی بمانند، بایدخود را به تفکرهای نوین کسبوکار مجهز سازند و به طور مستمر خود را بهبود بخشند. رهبری این گونه سازمانها بسیار حساس و پیچیده است و زمانی این حساسیت دو چندان میشود که رهبر با تغییرهای انطباقی روبهرو باشد که بسیار متفاوت از تغییرهای فنی است. مشکلات فنی از طریق دانش فنی و فرآیندهای متداول حل مساله قابل حل هستند، در حالی که مشکلات انطباقی در برابر این گونه راهحلها متفاوت است. رهبری یک سازمان برای انطباقپذیری با تغییرها و به منظور بقا و رشد در محیطهای جدید کسب و کار، ویژگیهای خاصی را میطلبد که عموما مدیران برای پاسخ به آنها با مشکلات بسیاری مواجه میشوند.
بررسیها نشان داده است که گوی رقابت آینده را مدیرانی خواهند برد که بتوانند به طور اثربخش و نتیجه بخش با منابع انسانی خود ارتباط برقرار کنند. در این زمینه هوش هیجانی (EMOTIONAL INTELLIGENCE=EI) یکی از مولفههایی است که میتواند به میزان زیادی در روابط مدیران با اعضای سازمان نقش مهمی ایفا کند.
خرید و فروش و بازار و مدیریت و تجارت به صورتی اجتنابناپذیر با عامل انسانی سروکار دارند. چه در محیط داخل سازمان که سلول اصلی تشکیلدهنده واحدها افراد میباشند و چه در محیط خارج از سازمان که مدیریت با عوامل متعدد انسانی سروکار دارد. از دولتمردانی که قوانین تجاری را تدوین میکنند و گروههای مرجع اجتماعی مثل قهرمانان ورزشی و هنرمندان که سلایق مردم را در خرید اجناس و رواج مد جهت دهی مینمایند و نهاد خانواده که به خصوص در خریدهای بزرگ کانون اصلی مشورت میباشند و مشتریان نهایی که خریداران اصلی هستند تا نمایندگیهای فروش و توزیع، همگی عامل انسان را به عنوان هسته مرکزی با خود همراه دارند. هوش هیجانی به عنوان توانایی درک احساسات و نیاز دیگران کمک بسیار کارسازی است در جهت هدایت دیگران در راهی که منتهی به اهداف بلندمدت و کوتاهمدت سازمانی و رضایت افراد و جامعه میشود. با توجه به اینکه هوش هیجانی، توان استفاده از احساس و هیجان خود و دیگران در رفتار فردی و گروهی در جهت کسب حداکثر نتایج با حداکثر رضایت است. بنابراین، تلفیق دانش مدیریتی و تواناییهای هیجانی در مدیریت میتواند در سوق دادن افراد به سوی دستیابی به هدف کارساز و مفید باشد.
انجمن مهندسی و مدیریت ساخت ایران (ICEMA) Iran Construction Engineering Management Association
What is PRINCE2?
Alright, let’s start with the basics: what is PRINCE2?
PRINCE2 stands for Projects IN Controlled Environments. The “2” is for the second generation. The first generation was only about IT project, but the current generation of standard is applicable to any project.
PRINCE2 is a methodology for managing projects. It tells you what to do, when to do that, and who should do that. Isn’t it great?
Well, you should know that it doesn’t tell you exactly how to do things. For that type of questions, you should refer to other resources. That’s just outside the scope of PRINCE2.
PRINCE2 belongs to AXELOS. It’s a UK joint venture of the government and a private company. It used to belong to OGC, which was a governmental agency in the UK.
There are many amazing standards in the AXELOS family that also cover other parts of your business that relate to projects. We’ll talk about them tomorrow. Until then, can you think about what types of methods you need besides your project, or external to it, to support your project management?